عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
نرم افزار دسکتاپي تقويم شمیم يار 92 | 0 | 975 | shamimyar |
نرم افزار ترتيل قرآن - کم حجم | 0 | 1387 | shamimyar |
نرم افزار امام عصر | 0 | 834 | shamimyar |
ای نبی را عزت اجداد ، یابن العسکری | 0 | 783 | shamimyar |
دانلود آهنگ جدید سامان جلیلی به نام خنده های تو با کیفیت عالی
دانلود آهنگ با لینک مستقیم
Download New Song By Saman Jalili Called Khandehaye To
دانلود موزیک جدید : دانلود موزیک
1- براي راحتي در دانلود با سرعت بالا لطفا از برنامه اينترنت دانلود منيجر استفاده کنيد
2- براي مشاهده فيلم ها با کيفيت بالا از برنامه kmplayer استفاده کنيد
3- در صورت خرابي لينک دانلود مشکل را در قسمت نظرات همان پست اعلام کنيد تا 24 ساعت بعد همکاران ما رسيدگي ميکنند
اعتماد: پسر جوانی با دعوت یک دختر 21ساله به جشن عروسی او را اغفال کرد و طلاهایش را دزدید.
این دختر جوان که یاسمن نام دارد بعد از مراجعه به دادسرای ناحیه 16 تهران ضمن طرح شکایتی گفت؛ چهار ماه پیش با مهدی آشنا شدم و او چند روز قبل مرا به جشن عروسی یکی از اقوام نزدیکش دعوت کرد و خواست با لباس های گران قیمت و طلاهای زیاد به آن جشن بروم..
دکتر هومن صدری اردکانی در مورد این بیماری توضیح می دهند:
هیدروسل مایعی است كه اطراف بیضه را احاطه میكند و موجب تورم كیسه بیضه میشود.تقریباً از هر 10 نوزاد پسر یک نوزاد به طور مادرزادی در بدو تولد دجار هیدروسل میباشد،اما اغلب آنها در طی یك ماه اول،بدون درمان بهبودی مییابند.علاوه بر آن،مردان نیز (اغلب بالای 40 سال) به علت التهاب یا صدمه به كیسه بیضه،ممكن است به هیدروسل مبتلا شوند.التهاب ممكن است ناشی از عفونت اپیدیدیم(اپیدیدمیت) یا عفونت بافت بیضه (اركیت) باشد.(اپیدیدیم لولههای ظریف و پرپیچ و خمی است که پشت هر بیضه قرار دارند).هیدروسل معمولاً دردناك نبوده ولی چنانچه فرد دچار تورم كیسه بیضه شود باید به پزشك مراجعه نماید تا علل دیگر همچون سرطان بیضه و حالات دیگر را بررسی نماید.بنابراین تمام مردان مبتلا به هیدروسل باید تحت سونوگرافی بیضه قرار بگیرند.در بسیاری از موارد،هیدروسل با فتق كشاله ران همراه است.در این موارد به علت ضعف دیواره شكمی،قسمتی از روده به داخل كیسه میرود كه نیاز به درمان دارد.از آنجاییكه مایع هیدروسل معمولاً شفاف است،پزشك برای تشخیص هیدروسل از آزمایش عبور نور از میان كیسه بیضه استفاده میكند.گذر نور نشان دهنده وجود مایع شفاف است،ولی تشخیص قطعی نیست،چون ممكن است حالات دیگر همچون فتق نیز وجود داشته باشد.در صورتیکه پزشك مشكوك به ایجاد هیدروسل به علت وجود التهاب باشد،آزمایشات خون و ادرار مشخص خواهند كرد كه آیا علت هیدروسل اپیدیدمیت است یا خیر؟در مواردی که مایع احاطه كننده بیضهها،مانع لمس بیضهها شود از روشهای تشخیصی دیگر نظیر سونوگرافی استفاده خواهد شد.سونوگرافی با استفاده از امواج صوتی با فركانس بالا،برای ایجاد تصاویر اجزاء داخل بدن،انجام میشود برای بررسی احتمال وجود توده یا علل دیگر تورم كیسه بیضه به كار میرود.در پسر بچهها معمولاً هیدروسل در طی یكسال به طور خود بخود محو میشود.اگر پس از یكسال از بین نرفت و یا به بزرگ شدن ادامه داد،نیاز به جراحی خواهد داشت.کشیدن مایع هیدروسل در بچهها بدلیل خطر عفونت به هیچوجه نباید انجام شود.در بزرگسالان نیز اغلب هیدروسل خود بخود از بین میرود و زمانی نیاز به درمان پیدا میكندكه آنقدر بزرگ شود كه غیر قابل تحمل شده یا بد شكل باشد هیدروسل ممكن است یك طرفه یا دو طرفه باشد.
بهترین و جذاب ترین ویدئوها و کلیپ ها از شبکه ما
شما می توانید با دانلود ویدیو آن را بر روی سیستم شخصی خودتان نیز داشته باشید.
همچنین می توانید در شبکه ما به رایگان:
دانلود موزیک ویدئو، دانلود پشت صحنه فیلم ، دانلود کنسرت و جشن ها ایرانی ، و همچنین پخش آنلاین آنها را ببینید.
در شبکه ما امکان دانلود کلیپ و مشاهده ی بی نظیر ترین آنها نیز وجود دارد
پس اگر می خواهید از خنده بترکید با شبکه ما همراه شوید
مصاحبه با هنرمندان، بازیگران و ورزشکاران ایران
گاف ها و سوتی های خنده دار همه در انتظار شماست
فراموش نکنید که در شبکه ما می توانید با دیدین موزیک ویدیو های جدید نیز لحظات شادی را داشته باشید.
خرید پودر چاقی و افزایش وزن بومبا
پودر چاقی بومبا یک پودر کاملا گیاهی است که کمک میکند براحتی در یک ماه ۷ الی ۸ کیلو به وزن خودتان بدون بازگشت، افزایش وزن داشته باشد.
مکمل چاقی بومبا بصورت کاملا عمومی بروی بدن تاثیر میگذارند
( با ضمانت پنج تا هفت کیلو درماه)
( در صورت عدم رضایت از کیفیت “تا ۱۰ روز” کل وجه مسترد میگردد )
این دارو ترکیبی از عصاره چندین گیاه درمانی ست (که نام برخی از آنها در زیرآمده)،
این داروها سبب تحریک اشتها و جذب غذا در بدن شده، خواص و اثرات مثبت آن
(حتی پس از ۴ روز) کاملا قابل مشاهده است.بطوری که اگرهر روز وزن خود رابکشید عینا شاهد این تغییرات خواهید بود.
( یکی ازدلایل سریع الاثربودن این دارواستفاده ازعصاره گیاهان + جوانه گندم + سیپرو (آهن) است)
(این دارو صد در صد ضمانت شده است)
عملکرد این دارو به این صورت است که با بالا بردن اشتها و جذب غذا در بدن باعث افزایش وزن میشود.به همین دلیل به هیچ عنوان بازگشت نخواهد داشت و از آنجایی که غذا جذب بدن میشود نه آب ، همه اندامها به صورت یک دست چاق میشوند ، نه فقط شکم یا صورت.
چنانچه پس از طی حتی یک هفته تغییری را احساس نکردید.(میتوانید آنرا مرجوع نموده و کل وجه خودرا پس بگیرید.)
اگر از پودر نا راضی بودبد با شماره روی فاکتور تماس بگیرید
پودر بومبا معجزه ای برای افزایش وزن
معرفی فروشگاه اینترنتی کلبه دی وی دی. در این فروشگاه اینترنتی بهترین و نایابترین عناوین دی وی دی با کمترین قیمت بفروش میرسد. فروشگاه اینترنتی کلبه دی وی دی مجهز به درگاه پرداخت آنلاین جهت سهولت خرید شما میباشد
بهترین سایت گالری عکس بازیگران زن
اگر تمایل به دریافت باکیفیت ترین و زیباترین عکس های بازیگران زن ایرانی هستین حتما به وبلاگ ما سر بزنید.در این وبلاگ عکس جدید بازیگران زن با آپدیت روزانه قرار میگیره
دانلود سریال کره ای پینوکیو Pinocchio
داستان این دانلود سریال کره ای در مورد خبرنگاران یک شبکه ی خبری است که به دنبال کشف حقیقت اند . چویی این ها خبرنگاری است که سندرم پینوکیو دارد . هر وقت که بخواهد دروغ بگوید یا تظاهر کند ، به شدت دچارشده و خودش را لو میدهد . چویی دال پوخبرنگار یک شبکه ی تلویزیونی کره ای است و با این که خوشتیپ است ولی نمیداند چطور باید رفتار کند که دیگران او را دست کم نگیرند ولی با این حال خبرنگاری موفق است که حافظه ی تصویری هم دارد. این دو در طول سریال با هم آشنا شده و عاشق یکدیگر میشوند
دانلود این سریال کره ای زیبا را به شما پیشنهاد میکنیم
Pinocchio سریال کره ای
زیرنویس فارسی دارد
دستگاه وکیوم سینه
سینه ها و کلا اندام یک خانم هم برای او و هم برای افرادی که او را میبینند بسیار مورد توجه میباشد و دیده میشود که افرادی که سینه های بزرگ و خوش فرم دارند میتوانند از بهترین لباسها استفاده کرده و عموما از اندام مناسبی برخوردارند. معمولا اکثر خانمها به دنبال داشتن اینچنین سینه هایی هستند . این دستگاه برای درمان مشکلات زیر مناسب می باشد: چگونگی عملکرد دستگاه : برخی از امکانات و قابلیتها بزرگ کردن سینه بطور طبیعی نحوه خرید
رمز این خواسته در یک دستگاه کوچک می باشد که 100 درصد نتیجه مثبت را خواهد داشت. دستگاه وکیم سینه یا سالونمی با پیروی از روش های علمی طراحی شده است و به عنوان یک محصول بین المللی موفق در زیبایی سینه ی خانم ها بیش از 20 سال است شناخته شده میباشد. این محصول نتیجه تحقیقات علمی انجام شده در طی سالیان پزشکان است و هیچ گونه دارو و یا تزریق را شامل نمی شود. روش کاربرد این دستگاه کاملا ساده بوده و در یک دوره کوتاه به صورت موثر و بی خطر سینه را بزرگتر می کند. این محصول توسط صدها نفر زیر نظر پزشک مورد استفاده قرار گرفته است که این موضوع میزان موفقیت آنرا چشم گیر تر می کند.
1. قفسه سینه صاف با پستان های شل و افتاده
2. نوک پستان چروک و جمع شده
3. سینه های کوچک و رشد نیافته
4. افتادگی سینه بر اثر شیردهی و یا افزایش سن و سال
در صورتی که این دستگاه بر طبق دستورالعمل پیشنهاد شده مورد استفاده قرار گیرد ؛ نتیجه حاصل شده ثابت می باشد .
دستگاه وکیوم سینه یا سالونمی یک تلمبه بی نظیر برای کامل کردن اندام و اندازه ی سینه می باشد. دستگاهی ایمن و بی خطر که بدون هیچ درد و ریسکی در کوتاه ترین زمان نتیجه ای مطلوب می دهد. با وجود این دستگاه دیگر نیازی به استفاده از سینه بند های پف کرده و یا سایر محصولات حجم دهنده ی موقت سینه نخواهید داشت ، تنها با کاربرد این دستگاه سینه های طبیعی خود را به بهترین نتیجه خواهید رسانید.
این دستگاه بافت های سینه را با تحریک چربی و مایعات این بافت ها (به عنوان مهم ترین عامل بزرگ شدن سینه ) حجم سینه ها را افزایش می دهد. همچنین تحریک سینه با استفاده از این دستگاه باعث افزایش برخی هورمن ها ی زنانه (همچون استروژن) می شود که به رشد سینه کمک می کند.
روشهای خرید محصول:
1- دریافت وجه هنگام تحویل کالا: در این روش کالا برای شما ارسال شده و 3 تا 5 روز کاری به دستتان رسیده و مبلغ کالا و هزینه ارسال ( برای این محصول 5000 تومان) را هنگام دریافت کالا به مامور پست میدهید.
2- واریز وجه به حساب( خرید نقدی): که کالا ظرف 2 تا 3 روز کاری به دستتان رسیده و هزینه ارسال نیز رایگان است.
فرم دهنده و سفت کننده سینه
برطرف کننده افتادگی و شل شدگی پوست
استفاده راحت و آسان
بازدهی و نتیجه بخشی بالا نسبط به محصولات مشابه
ماندگاری عمل عالی
واریز وجه به حساب : در این روش پس از واریز وجه سفارش به حسابهای شرکت، بسته بصورت رایگان طی 2 روز کاری به دست شما خواهد رسید
پرداخت هزینه در زمان تحویل کالا: در این روش هزینه ارسال به عهده مشتری میباشد و بسته طی 2 روز کاری به دست شما خواهد رسید
برای خرید محصول روی گزینه زیر کلیک کنید و یا با شماره تلفن تماس بگیرید
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد
و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد
و پس از تناییت، نفرت از کسی نیابی
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش
آمد
بدانی چگونه به دور از نا امیدی زندگی کنی.
برایت همچنان آرزو دارم که دوستانی داشته
باشی
از جمله دوستان بد و ناپایدار
برخی نادوست، و برخی دوستدار
مه دسته کم یکی در میانشان
بی تردید مورد اعتمادت باشد.
باشی
از جمله دوستان بد و ناپایدار
برخی نادوست، و برخی دوستدار
مه دسته کم یکی در میانشان
بی تردید مورد اعتمادت باشد.
«آشتون کاچر» (Ashton Kutcher)، هنرپیشه آمریکایی و همسر «دمی مور»، در اظهارنظری پیرامون حوادث اخیر ایران گفت: "آمریکا باید دست های خود را از ایران دور نگه دارد و در امور این کشور دخالتی نکند تا مبادا وضعیتی همچون وضعیت عراق بر ایران حاکم شود".
این بازیگر آمریکایی اضافه کرد: "با درنظر گرفتن سرانجام مبارزه برای آزادی در عراق ، من تصور میکنم آمریکا نباید الان دخالتی در ایران بکند".
اظهارات بازیگر فیلم «Just Married» پس از آن عنوان شد که طی چند روز اخیر به دنبال اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران اعتراضاتی در این کشور برپا شد.
نیاز به جنس مخالف، یکی از نیازهای اساسی است که وقتی توسط شخصی از جنس مخالف برطرف می شود آن قدر در فرد احساس رضایت و خشنودی ایجاد می کند که مسلما هر فردی برای رسیدن به این خشنودی نسبت به جنس مخالف کشش پیدا می کند و…
چشم چرانی یا ذهن چرانی؟
نیاز عاطفی اشتیاق و خواسته ای است که در صورت ارضا شدن در فرد احساس رضایت و شادمانی ایجاد می کند و در غیر این صورت موجب احساس ناکامی و ناخشنودی در فرد می شود. شاید هزاران نیاز عاطفی وجود داشته باشد، نیاز به تفریح، تماشای فوتبال، رفتن به خرید، شرکت در مهمانی و … بعضی از این نیازها در ما وجود دارد و بعضی دیگر وجود ندارد. اما برخی از نیازهاست که در همه ما مشترک است. نیاز به جنس مخالف، یکی از نیازهای اساسی است که وقتی توسط شخصی از جنس مخالف برطرف شود آن قدر در فرد احساس رضایت و خشنودی ایجاد می کند که مسلما هر فردی برای رسیدن به این خشنودی نسبت به جنس مخالف کشش پیدا می کند و به طور قطع برای کنترل و هدایت و ارضا این نیاز در مجرای طبیعی است که اسلام ازدواج را امری مستحب موکد قرار داده است. اما گاهی اوقات این کشش شکل غیر طبیعی به خود گرفته و تبدیل به اختلال می گردد. یکی از انواع این اختلالات چشم چرانی است که عمدتا در مردان مشاهده می شود. این که مشکل به چه دلیل در افراد شکل می گیرد می توان دلایل مختلفی را نام برد. به تعریف و نشانه شناسی این مشکل نخواهیم پرداخت چرا که برای همگان روشن است ولی ذکر این مطلب ضروری است که این مشکل در بسیاری از موارد علی رغم میل باطنی فرد شکل گرفته و افراد بعد از ارتکاب این عمل، عمدتا احساس گناه می کنند و همچنین سعی دارند این رفتار را مخفیانه و به دور از چشم قربانی انجام دهند.
«من بسته ی آنم که پری باز نکردم / راهی به فراسوی خود آغاز نکردم / نامم زچه در دفتر ایام بماند / در معرکه ی عشق که اعجاز نکردم / شرمنده ی آنم که پس از این همه «بودن» / یک پنجره را سوی «شدن» باز نکردم / در قاب قفس غربت تصویر من افتاد / روزی که به همراه تو پرواز نکردم! / این راز دلم بود که گفتم به تو ای دوست / غیراز تو به پیش کسی ابراز نکردم»
«گزیده ادبیات معاصر شماره ۷۸» گزیده ای ست از آثار جواد محقق متولد ۱۳۳۳ و چهره ای آشنا در عرصه های شعر بزرگسال و شعر کودک. زبان وی در غزل، شفاف است و البته در بند رویکردهای سبک عراقی- شاید هم بینابینی و میانه سبک عراقی و مکتب وقوع!-
غزلیات وی، به طور معمول بخشی از نگاه خود را وامدار آسمان است و بخشی دیگر را به زمین دوخته است. حس آسمانی و ناتوانی زمینی در غزلیات محقق، شکلی عینی می یابند و کمتر از ذهنیات سبک عراقی متقدم در آنها خبری هست. سبک عراقی کارهای وی، از جنس سبک عراقی دهه بیست تا دهه پنجاه است دل داده «آن گونه گویی» و در زبان، ناچار از «این گونه سرایی» که اغلب و اکثر، این شکل گفتن را «معاصر» نامیده ایم اما این همعصری به ورود زبان روزمره و رفتار امروزی اشیاء به شعر و تصاحب روح زمانه از دریچه «انقلاب در رویکرد زبانی» منجر نشده. اگر روح زمانه قابل جست وجو باشد در این گونه شعرها، در نمایش صور خیال تازه ای ست که معاصر ان به حساب تحولات پس از ظهور نیما می گذارند اما در واقع، سبک هندی معتدلی ست که پس از سقوط این سبک، دوباره به آن رجوع شده است.
«مثل هیزم می کشم بر دوش، بار شعله را / می برم تا شهر خاکستر، سوار شعله را / گرچه می سوزد مرا در پیش چشم شاخه ها / زود می سازم من امشب نیز، کار شعله را / تاب همراهی ندارد هیچ با خشک و ترم / باز می گیرم زدستش من قرار شعله را / تا که زود افسرده گردد از تقاص سرکشی / می کُشم با های و هوی خود، شرار شعله را / بگذرد گر باد فردا، از کنار شعله ها / در دل خاکسترم بیند مزار شعله را»
محقق چهره ای شناخته شده است. از انقلاب اسلامی به این سو ، و ی از نام های آشنای شعر انقلاب اسلامی ست و آنچه که به طور معمول از شعر انقلاب و شعر جنگ می شناسیم در شعر او متجلی ست. شعرهای تعریف شده وی در این «گونه»، برخوردار از ویژگی های گروهی شاعران اوایل دهه شصت است و البته نگاه محقق در این شعرها معطوف است به مهم ترین ویژگی این آثار که «استعاره گویی» است. بیان استعاری این شعر ها که ریشه در ادبیات استعاری پیش از انقلاب دارد، رفته رفته به «فرهنگ تازه ای» دست می یابد و گرچه «شب» که روزگاری حکومت پهلوی دوم از آن مراد می شد در این دوره بدل به حاکمیت بعثی عراق یا استعمار آمریکا یا تجاوزگری اسرائیل می شود با این همه، وجوه استعاری تازه ای در این گونه شعرها متولد شده و مفاهیم را در اختیار می گیرند و رفته رفته انباشتگی آنها، به تزاحم «معانی تکراری» بدل می شود گرچه برخی از شاعران همچون محقق، از این بلیه تا حدودی می گریزند و این «تزاحم» در غزلیاتشان چندان آزاردهنده نیست در داوری زمانه از پس این همه سال. «حضور عشق مبارک» نمونه ای از این دست آثار محقق است که برخورداری از صنایع لفظی «تضاد» و «طباق» و رنگ آمیزی کار – پدیده ای که اغلب در آثار زمان جنگ از آن غفلت می شد و شعرها با طیفی از قهوه ای سوخته در ذهن مجسم می شدند- به رفع «آزار استعاره ها» کمک شایانی کرده است.
«هجوم حادثه تا پشت مرد می شکند / مرا به داغ تو انبوه درد می شکند / شبی که یاد تو می ریزد از ستاره چو نور / سپاه فتنه به صبح نبرد می شکند / تو از سلاله آن «آدم»ی که هرابلیس / به کبر، پیش تو قدر است کرد می شکند / بهار سبز قلم، با چکامه گل سرخ / شکیب را به تن فصل زرد می شکند / حضور عشق مبارک در این خراب آباد / که بی حمایت او، پشت مرد می شکند / غزل به گونه دیگر زند به دل آتش / مگر که ظلمت شب های سرد می شکند!»
در همین وزن، با همین ردیف و حتی با همین قافیه، می توان غزلیات دیگری در آن سال ها جست وجو کرد که نه تنوع رنگی این کار را دارند نه رقص کلمات را در ابیات [که ارتباطی به وزن هم ندارد و به چینش موسیقایی کلمات – موسیقی طبیعی کلمات – مرتبط است] نه آشنایی زدایی تصویر ساخته شده در پایان را. با این همه نام «محقق» در این سال ها، بیشتر در حوزه شعر کودک و نوجوان مطرح است نه شعر بزرگسال. چرا شاید پاسخ به این سؤال نیازمند کشف و شهودی جامعه شناسانه در حوزه های ادبی این سال ها باشد!
● دو
«ای یار / ای نجابت بیدار / بگذار تا تو را نسرایم / – فرصت برای از تو سرودن / هنوز هست- / بگذار تا تمام غزل هایم / وصف حماسه های سفر باشد / بگذار تا نشانه ای از شب هست / هر شعر / شعر سحر باشد
وصف تو گرچه وصف صبوری / وصف نجابت است / اما هنوز هم / بگذار تا تو را نسرایم / بگذار با تمامی اشعارم / اینک به کارزار بیایم / بگذار در برابر بیداد / چون تیر و تیغ بپایم.
یک روز صبح / وقتی که آفتاب / گیسوی زرفشان بلندش را / در کوچه های فتح فرو ریخت / چندین غزل / به وصف صبوری / یعنی برای تو / خواهم گفت.»
«بگذار تا تو را نسرایم!» شعری ست که «مجسم» نیست در حالی که می خواهد باشد! می خواهد وصف حال باشد اما نیست. «حال»، ساخته نشده، وضوح نیافته تا «وصف » اش مشخص باشد. «وصف حماسه های سفر» که باید معطوف «فرامتن» باشد در کدام یک از «فرامتن » هایی که می شناسیم باید معنا شود یا «شب» استعاره ای برای کدام «معنا»ست که از «شب» مراد می شود «شب زلف یار»، «شب چشمان معشوق»، «شب اختناق»، «شب حکومت بعثی»، «شب حضور اسرائیل در سرزمین های اشغالی» یا … اینها همه مشکلات اتکا به فرامتنی ست که شاعر محتملاً فکر می کرده که در زمان سرایش این شعر [آبان ۶۶] معنای مشخص آن، ملموس بوده اما اکنون تکلیف ما با چنین متنی چیست متنی که می خواهد صمیمی و عاشقانه باشد اما چهره «مخاطب شعر»، آن «تو»ی ابدی، در پرده ای از ابهام است. این شعر به یقین دنباله «ادبیات سیاسی- اجتماعی» دهه پنجاه است بی آنکه حاوی استعاره های آن ادبیات باشد. بدون آن استعاره ها، «معنای در دسترسی» غایب است. شاعر به کدام «کارزار» پا گذاشته منظورش جنگ هشت ساله است جنگ با رقیب بر سر مجادله ای عاشقانه است [چنان که سبک عراقی، مکتب وقوع و سبک هندی پر است از این مجادله ها] از این کوچه های «فتح»، منظورش کوچه های متعلق به گروه «فتح» در فلسطین است یا معانی دیگری در کار است شعر البته، بخشی از رویکردهایش را از ریشه های اصلی شعر سیاسی- اجتماعی دهه پنجاه اخذ کرده است یعنی شعر معاصر عرب. تمامی استعاره ها، در دل چنین شعری- شعری از البیاتی یا درویش- معنا پذیر است اما در دل شعری از محقق چطور
● سه
« در کوله بارت چه داری، ای دوره گرد غریبه / آمیزه ای از غم و رنج، از درد، درد غریبه! / یک سفره نان دارم امروز، با پونه هایی که تازه ست / بنشین و یک لقمه بردار،ای مرد، مرد غریبه / نه، میل خوردن ندارم، دیشب کمی زخم خوردم / از دست دیرآشنایی، در یک نبرد غریبه / تنها نبودی که آنجا، پس خیل یاران چه کردند / آن را نمک سود کردند، با حرف سرد غریبه / لابد دگر آرزویی، در کنج قلبت نداری ! / دارم، خوشا در شب رزم، یک هم نورد غریبه / ما هم در این باغ خونین، یک برگ بیگانه دیدیم / آری همان سبز دیروز، این زرد، زرد غریبه / هشدار، از این دورنگان، ما را همین ها شکستند / با گریه می خواند و می رفت، آن دوره گرد غریبه!»
شعر «غریبه» گرچه در میان غزل های محقق، یک نقطه عطف است. به دلیل توجه به فضاسازی، روایتگری و نزدیک شدن به زبان روزمره اما به اواسط غزل نرسیده، شاعر دوباره فرمان را کج می کند تا از «مفاهیم ذهنی» برای توصیفات عینی بهره بگیرد و استعارهای باغ و برگ و سبز و زرد را ردیف می کند که البته کارآمد نیست. بنیه این غزل بیش از اینهاست و خدا را شکر که لااقل با موفقیت به پایان می رسد تا بتوان در سیر دگرگونی شکلی کارهای محقق، به آن استناد کرد!
«باغ تا ابد غریب» که سوگنامه ای است برای «احمد زارعی» از این نظر، معتدل تر است نه افق های بی کران نشانمان می دهد نه نگاهی رو به عقب دارد. حال و هوای غزلیات پس از جنگ را داراست و در همین حد هم پاسخگوست و آن حس عاطفی را منتقل می کند.
«گم شد از نگاه من، یک ستاره غریب / یک بهار رو به رشد، یک حماسه ی نجیب / سرخی صدای او، آرزوی هر سکوت / سبزی نگاه او، باغ تا ابد غریب / بوی قصه های او، عطر روشن سحر / عطر شعرهای او، بوی آشنای سیب / رفت و با خودش نبرد، جز دل دلاوران / آن حماسه ی صبور، آن نجابت عجیب / رفت و جای پای او، مانده در خیال من / چون صداقتی شگفت، در زمانه ی فریب / آتش دلم دگر، شعله سر نمی کند / مانده ام بدون او، از ترانه بی نصیب»
اما نمی دانم چرا دوست دارم محقق را در چارچوب قاب غزل «غریبه» ببینم که نشان می دهد این شاعر، قدرت فراروی از خود را داراست. آیا این فراروی را در روزگاری نزدیک، به مخاطبان – در شعری کامل – نشان خواهد داد.
آیا تقلید کورکورانه از نوعی شعر باختر، بدون توجه به شرایط و اوضاع محیط اجتماعی ایران سرنوشتی بهتر از ترجمه قوانین اروپایی برای پابرهنه های ما خواهد داشت؟ از آن جا که گفت وگو از "دل" نیست، هنوز شعر نو نتوانسته است اثری بلند و دلپذیر به وجود آورد. در قسمتی از این اشعار که چند سالی مجال انتشار یافت، درک و احساس عمیق وجود ندارد.
خواننده به علت طرح یکنواخت مضامین، از ابتدا می تواند بقیه احساس گوینده را حدس بزند." مجله فردوسی-۱۳۴۷- بیماری های شعر نو- دکتر مصطفی رحیمی.بازخوانی حرف های روشنفکری ایرانی که مترجمی متبحر هم بوده، برای روشن کردن نسبت شعر امروز و "ترجمه" جذابیتی دارد که نمی شود از آن گذشت. چرا که به ما نشان می دهد هنگامی که "روشنفکری" تنها سویه های ایدئولوژیک را پوشش دهد و از سایر جنبه ها، مثلا سویه "زیباشناختی" مدرن باز ماند، تبدیل به امری ارتجاعی می شود که منطق نقادی را هم فراموش می کند.
از سوی دیگر، برهه ای از تاریخ شعر نو فارسی را در این مقاله بررسی می کنیم که اهمیتی تاریخی دارد. مقطع پیروزی نوخواهی بر سنت طلبی شعری است و به روشنی نشان می دهد که تفکر سنتی تا چه حد در ذهنیت کتاب خوانده ها و دانش آموختگان ریشه دار بوده که حتی توان درک و تحلیل امر زیباشناختی نو را از آنان سلب کرده و در مواجهه با آن چاره ای جز انکار و پاک کردن صورت مساله و بازگشت به تلقی های سنتی از هنر، نداشته اند.
بررسی برهه ای دیگر از تاریخ شعر امروز فارسی در ۱۳۷۷ خورشیدی، نیمه غایب این مقاله است که موقعیت شعر تجربی و "پساآوانگارد" ایران را نسبت به انتقاد هایی که از آن می شود، روشن تر می کند، به ویژه تاثیرپذیری ازنظریه های ادبی غربی که این امر را به آینده موکول می کنیم.اکنون فهرست وار ببینیم در سال ۱۳۴۷ خورشیدی شعر نو در چه وضعیتی قرار داشته که مترجم روشنفکر آن سال ها درک و احساس عمیقی در آن نمی دیده:نیما یوشیج در دی ماه ۱۳۳۸ درگذشته بود، فروغ فرخزاد در بهمن .۱۳۴۵ پس کارنامه شعری آن ها کامل شده بود.
نه نیما دیگر می توانست شعری به "ری را"، "خانه ام ابری است"، "تو را من چشم در راهم"، "برف" و شعر های مشهورترش اضافه کند و نه فروغ فرخزاد به شعرهای کتاب "ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد" که پس از مرگش منتشر شده بود. یک سال از انتشار کتاب "حجم سبز" سهراب سپهری می گذشت و "صدای پای آب" و "مسافر" را هم پیش از این شعرخوانان خوانده بودند.
مهدی اخوان ثالث، "زمستان"، "آخر شاهنامه" و "از این اوستا" را چند سالی پیش از این تاریخ منتشر کرده بود و درباره شعرش آنقدر صحبت شده بود که تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آثارش حتی برای تازه کاران شعر آن روزگار مشخص شده بود. احمد شاملو، کتاب های "باغ آینه"، "لحظه ها و همیشه"، "آیدا در آینه"، "آیدا، درخت و خنجر و خاطره" و "ققنوس در باران" را به مخاطبان شعر امروز عرضه کرده بود. دو کتاب "دریایی ها" ۱۳۴۴ و "دلتنگی ها" ۱۳۴۶ اثر یدالله رویایی چاپ شده بود و "از دوستت دارم" درست همزمان با بیان این حرف ها در مجله فردوسی، وارد بازار شعر شده بود.
احمد رضا احمدی "روزنامه شیشه ای" را در ۱۳۴۳ و "وقت خوب مصائب" را باز هم همزمان با چاپ این مقاله در ۱۳۴۷ منتشر کرده بود. از شعر هوشنگ ایرانی و مانیفست هنری اش در سال های ۳۰ خورشیدی صرف نظر می کنم، چرا که فضایی یکسر متفاوت از فضای شعر پیروان شعر نیما و جریان رسمی شعر امروز را دنبال می کرد و به همین علت بیش از نیم قرن خوانش و پذیرش آن برای شعر فارسی به تاخیر افتاد.
روشنفکری ایدئولوژیک درست مثل ادبیات دانشگاهی، با معیارهای ناکارآمد شعر سنتی، درباره شعر امروز قضاوت می کرد. شعری که پدید آمده بود تا نگاه زیباشناختی جدیدی را به سابقه شعر فارسی اضافه کند، هنگامی که با شاخص های شعر کلاسیک بررسی می شد، امری زیبا نبود. ناشناخته ماندن معیارهای شعر امروز برای مخاطبانی که همچنان در عصری سپری شده زندگی می کردند، به علت توضیح ندادن معیارها نبود.
نیما یوشیج دستور« شعر خود را در موارد متعدد برای شاعران و مخاطبان پس از خود، توضیح داده بود. تنوع شعر پس نیما در مقایسه با یک شکلی شعر کلاسیک، علت دیگری داشت: هر یک از شاعران پس از نیما، خوانش خود از دستور شعر او را با داشته ها و دانسته های خود ترکیب کردند و از آن جا که انقلاب نیما فقط به قالب شکنی از شعر کلاسیک محدود نشده بود و دعوت به طرز تفکری جدید بود، هریک راهی جداگانه را برگزیدند.
شاعرانی که نام بردیم نه با تقلید از شعر اروپا و امریکا و جنبش های شعری آن ها که با تجربه زبان فارسی در فضایی بیرون از قراردادهای شعر سنتی، آثار خود را نوشتند. ترجمه شعر غربی، برای این شاعران پنجره ای بود که از آن چشم اندازهای دیگری را هم ببینند، اما هرچه را که دیده بودند در ذهن فارسی خود تغییر دادند و چیزی یکسر تازه از آن در شعر ارائه کردند.
مشابه سازی شعر غرب در دستور کار هیچ یک از این نام ها نبود. نخست به یک علت زیباشناختی: هرچند پیروان شعر نیما، خود را در برابر سنت شعر فارسی می دیدند، اما درصدد نادیده گرفتن و انکار آن نبودند.(همان چیزی که هوشنگ ایرانی را دست کم در مانیفست هنری اش از پیروان نیما جدا می کند) همه این شاعران هر یک با ترفندهایی در شعر خود راهی به ادبیات هزار و صد ساله فارسی باز می کردند. شخص نیما یوشیج که برای توجیه انقلابی که در شعر فارسی پدید آورد، به "گاثاها" یا سرودهای زردشت در "اوستا" هم استناد می کرد.
علت دوم امری زبان شناختی است: بسیاری ترجمه شعر را امری ناممکن می دانند، چرا که شعر فرهنگی ترین و زبانی ترین امر زیباشناختی است که با کمترین جا به جایی معنایی، از دست می رود. با این همه ترجمه شعر در همه جای جهان مرسوم است و مترجمانی داریم که کارشان ترجمه شعر است. شعر هر قدر آرایه زبانی بیشتری داشته باشد و با فرهنگ قومی و باورهای محلی بیشتری آمیخته شده باشد، ترجمه اش دشوارتر می شود.به همین علت شعرهای ایماژیستی که به بیان دقیق و عینی چیزها توجه ویژه ای دارند، در زبان مقصد برای شعرخوان ها مانوس ترند.
در برابر شعرهایی که آرایه های زبانی را به بازی می گیرند و از دل این بازی، مفهومی خلق می کنند، در ترجمه شعر، این کشف و شهود زبانی را از دست می دهند و به نوشته ای بیهوده بدل می شوند.پس ترجمه شعر در حکم انتقال معناهای فرهنگی از زبان مبدا به زبان مقصد به خودی خود نمی تواند سازنده امر زیبا در زبان باشد. بارها با مقایسه ترجمه فارسی شعر با اصل آن در زبان مبدا دریافته ایم که بسیاری از معناهای ضمنی هر اثر در آرایه های زبانی آن است و با تغییر زبان چیزی از آن زیبایی زبانی باقی نمی ماند.بنابراین اتهام شیفتگی در برابر آثار ادبی غرب، پیش از آن که نسبت بین شعر نو و تاثیر ترجمه بر آن را روشن کند، نشان دهنده ناشناخته بودن مفهوم و موقعیت شعر بودن یک اثر، برای مخاطبان شعر کلاسیک فارسی است، مخاطبانی که ممکن است خود مترجم ایدئولوژی خاصی باشند که سعی می کند همه چیز حتی شعر را هم از چشم انداز خود ببیند.
نیما زبان فرانسه می دانست و با ادبیات فرانسه آشنا بود. اما نه شعر فرانسوی هم عصر خودش را به فارسی ترجمه کرد و نه فرهنگ فرانسوی را در شعری که به جای شعر سنتی پیشنهاد می داد، جایگزین« فرهنگ بومی خودش کرد. اتفاقا نیما شعری جهانی-محلی را پایه ریزی کرد که در ترجمه به زبانی غیر از زبان فارسی، به توضیح نشانه های فرهنگی نیازمند است. نیما نشانه های جغرافیای محلی را در بسیاری از شعرهای نو خود به کار گرفت و با این کار از اسم مکان و اسم خاص، نشانه ای نمادین ساخت. "ازاگو"، "وازنا"، "ماخ اولا" و "تلاجن" همه در شعر نیما به نشانه های نمادینی تبدیل شده اند که از نیت مولف هم فراتر می روند و بسته به خوانشی که از آن ها می شود، مولد موقعیت های معنایی می شوند.
از سوی دیگر نیما برای ساختن هارمونی مورد نظرش در شعر، ارکان دستور زبان را آن قدر جا به جا کرده که می توان گفت شعر نیما در زبان نیمایی خودش زندگی می کند.
زبانی که نگاهی متفاوت از نگاه شعر کلاسیک دارد و در زبانی غیر از فارسی، هم باید اجرای هارمونیک شود، هم اجرایی س«منتیک.مهدی اخوان ثالث، سنتی ترین شاعر شعر نو است. فردی که براساس تقطیع عروضی شعرهای خودش و برخی از شعرهای نیما یوشیج، دستور کوتاه و بلند کردن ارکان عروضی در هر یک از اوزان شعر فارسی را تدوین کرد و از نظر تکنیکی جای درست شروع و پایان هر عبارت شعری را نشان داد. با روش اخوان ثالث می توان نقشه دقیق عروضی هر شعر نیمایی و تقطیع و سطربندی درست شعر را نشان داد.
اما اخوان شاعری است که ترجمه شعر اروپایی فقط در حد مضمون سازی در یکی دو شعرش به چشم می خورد. اوج شعرش در زبان مطنطن و فرم های روایی است که برگرفته از سنت نقالی و شاهنامه خوانی است:احمد شاملو شاعری است که بسیاری از شعرهای مورد علاقه اش را به فارسی ترجمه کرده. اما مترجمی است که در زبان مقصد چیره دست است و با زبان مبدا که فرانسوی است، آشنا است. شعر شاعرانی مثل "پابلو نرودا"، "ناظم حکمت"، "ولادیمیر مایاکوفسکی"، "پل الوار" و "یانیس ریتسوس" را با ترجمه شاملو خوانده ایم.
تنها با یک مکث در این ترجمه ها می توان دریافت که همه این نام ها دارند با زبان شعری شاملو با خواننده حرف می زنند. برای شاملو اجرای لحنی خاص برای هر یک از این شاعران اهمیتی نداشت. مهم حرفی بود که می زدند و مهمتر حرفی که شاملو از زبان آن ها می زد.زبان شعری شاملو سه دهه بر شعر امروز فرمانروایی کرد. هنوز هم مترجمان شعر سعی می کنند با زبان و لحن شاملویی، شعر اروپایی و حتی عرب را به فارسی برگردانند.
این شاملو نبود که تحت تاثیر ترجمه شعر غرب بود، برعکس، آنچه فارسی می شد از غربی ها، تحت تاثیر زبان شاملو در شعر بود. زبانی که با ترکیب نثر فارسی قرن چهارم و پنجم به اضافه زبان کتاب مقدس، با زبان روزمره ساخته شده بود و تجربه شخصی شاملو در شعر است. شاملو تعریف خودش از شعر بودن را به ترجمه هایش از دیگران هم تعمیم داد و همین امر برای بسیاری باعث این توهم شد که شعر نو فارسی مقلد نابینای شعر غرب است و از گذشته خود بی بهره مانده است.شاملو و اخوان ثالث هر دو از شاعرانی بودند که از شخص نیما یوشیج دستور شعر او را آموخته بودند.
اخوان جذب موزونیت کلامی و هارمونی شعر نیما شد و آن را با دانسته هایش از شعر کلاسیک فارسی ترکیب کرد، در حالی که شاملو آزادی بیان و قالب شکنی نیما را با امکانات ادبی نثر قدیم فارسی و متون مقدس به هم آمیخت و شعر خودش را ساخت. فارسی سازی یا فارسی نگه داشتن شعر نو پروژه هر دو شاعر بود. آن چه که استادان ادبیات آن را ارمغان جهان غرب می دانستند.
تاثیرپذیری از ترجمه شعر با رونوشت نویسی معنایی از آن متفاوت است. مرکزهای معنایی شعری ترجمه شده همان قدر می تواند مولد نوشتن شعر باشد، که نگاه کردن به تقدم و تاخر سکانس های فیلمی سینمایی یا تماشای یک نقاشی آبستره اکسپرسیونیسم.
تاثیرپذیری از ترجمه، نه تقلیدکورکورانه است نه بیماری. فرایندی روان-زبان شناختی است که طی آن از معناهای تصریحی یا تلویحی اثری، معناهای یکسر جدیدی پدید می آید. شکلی از ارتباط زبانی است که در آن شاعر از هر عامل مولد و محرکی خوانش و تاویل خودش را به شعر تبدیل می کند. همان طور که گوته ترجمه آلمانی شعر حافظ را می خواند و "دیوان شرقی غربی" را می نویسد. حالا به قول نیما: کی ساخته است؟ کی برده است؟ کی باخته است.
چندی پیش در حاشیه هفدهمین کنگره ملی باروری و ناباروری ایران اعلام شد سن ازدواج و باروری در ایران افزایش یافته است به طوری که سن ازدواج برای پسران ۲۹ و دختران ۲۸ تخمین زده می شود…متأسفانه براساس آمارها، ۱۵ درصد زوج های جوان از ناباروری رنج می برند و افزایش سن ازدواج یکی از دلایل ناباروری هاست اما شاید این سوال برایتان مطرح شود که چه عواملی باعث افزایش سن ازدواج شده است؟ برای پاسخ به این پرسش، گفتگوی ما را با دکتر نادر شکیبا، روان شناس و مشاور خانواده بخوانید.
▪ آقای دکتر! بهترین سن برای ازدواج چه سنی است؟
سن ازدواج باید مبتنی بر سه اصل «بلوغ جسمانی»، «بلوغ روانی» و «بلوغ اجتماعی» باشد. منظور از بلوغ جسمانی، دوران توانمندی فرد از نظر تولیدمثل است که برای دختران از حدود سنین ۱۲ تا ۱۴ سالگی و در پسران از حدود ۱۴ تا ۱۶ سالگی آغاز می شود. روان پزشکان بلوغ روانی را رشد شخصیت می دانند. از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته می شود. درواقع فرد باید زمانی تصمیم به ازدواج بگیرد که از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحله ای برسد که نه تنها نسبت به خود شناخت کافی پیدا کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلکه نسبت به فردی که در نظر دارد با او ازدواج کند نیز شناخت کافی به دست آورد. معمولا دختران در سن ۲۰ تا ۲۴ سالگی و پسرها در سنین ۲۲ تا ۲۶ سالگی به این شناخت می رسند اما با افزایش سن، قدرت باروری هم کاهش می یابد و با مشکل ناباروری، مشکلات زناشویی و اختلافات خانوادگی هم آغاز می شود. مثلا در خانم ها قدرت باروری در ۳۵ سالگی به سرعت کاهش می یابد و در سن ۴۵ سالگی با مشکل شدید مواجه می شود و بارداری در این سن به ندرت صورت می گیرد. هر چقدر زمان تشخیص ناباروری و مدت زمان نازایی بیشتر طول بکشد، احتمال بارداری نیز کاهش می یابد.
چندی پیش در حاشیه هفدهمین کنگره ملی باروری و ناباروری ایران اعلام شد سن ازدواج و باروری در ایران افزایش یافته است به طوری که سن ازدواج برای پسران ۲۹ و دختران ۲۸ تخمین زده می شود…متأسفانه براساس آمارها، ۱۵ درصد زوج های جوان از ناباروری رنج می برند و افزایش سن ازدواج یکی از دلایل ناباروری هاست اما شاید این سوال برایتان مطرح شود که چه عواملی باعث افزایش سن ازدواج شده است؟ برای پاسخ به این پرسش، گفتگوی ما را با دکتر نادر شکیبا، روان شناس و مشاور خانواده بخوانید.
▪ آقای دکتر! بهترین سن برای ازدواج چه سنی است؟
سن ازدواج باید مبتنی بر سه اصل «بلوغ جسمانی»، «بلوغ روانی» و «بلوغ اجتماعی» باشد. منظور از بلوغ جسمانی، دوران توانمندی فرد از نظر تولیدمثل است که برای دختران از حدود سنین ۱۲ تا ۱۴ سالگی و در پسران از حدود ۱۴ تا ۱۶ سالگی آغاز می شود. روان پزشکان بلوغ روانی را رشد شخصیت می دانند. از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته می شود. درواقع فرد باید زمانی تصمیم به ازدواج بگیرد که از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحله ای برسد که نه تنها نسبت به خود شناخت کافی پیدا کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلکه نسبت به فردی که در نظر دارد با او ازدواج کند نیز شناخت کافی به دست آورد. معمولا دختران در سن ۲۰ تا ۲۴ سالگی و پسرها در سنین ۲۲ تا ۲۶ سالگی به این شناخت می رسند اما با افزایش سن، قدرت باروری هم کاهش می یابد و با مشکل ناباروری، مشکلات زناشویی و اختلافات خانوادگی هم آغاز می شود. مثلا در خانم ها قدرت باروری در ۳۵ سالگی به سرعت کاهش می یابد و در سن ۴۵ سالگی با مشکل شدید مواجه می شود و بارداری در این سن به ندرت صورت می گیرد. هر چقدر زمان تشخیص ناباروری و مدت زمان نازایی بیشتر طول بکشد، احتمال بارداری نیز کاهش می یابد.
برای کسانی که برای دیدن جاذبههای توریستی کشور چین مثل "دیوار بزرگ" و "شهر ممنوعه" و "کاخ تابستانی" و … راهی این کشور میشوند دیدن خیابان "وانفوجینگ" که به کافهها و فروشگاههای برندش معروف است؛ خالی از لطف نیست. هر چند مسالهای که توریستها را به این خیابان میکشاند هیچ کدام از اینها نیست، بلکه حضور دستفروشانی است که کباب می فروشند!
کباب به خصوص برای توریستهای ایرانی با بوی ریحان و خاطرات خوش همراه است در حالی که در "وانفوجینگ" خبری از این مواد غذایی نیست و منظور چینیها از کباب انواع موجودات جنبنده روی زمین است که به سیخ کشیده شده و منتظرند تا مشتری درخواست کند و روی زغال قرار بگیرند و کباب شوند.
کباب به خصوص برای توریستهای ایرانی با بوی ریحان و خاطرات خوش همراه است در حالی که در "وانفوجینگ" خبری از این مواد غذایی نیست و منظور چینیها از کباب انواع موجودات جنبنده روی زمین است که به سیخ کشیده شده و منتظرند تا مشتری درخواست کند و روی زغال قرار بگیرند و کباب شوند.
نمی خواهم برای لحظه ای حتی به فكر دیگری باشی
نمی خواهم صفای خنده ات را دیگری بیند
نمی خواهم كسی نامش،بر لبهای تو بنشیند
نمی خواهم به غیر از من بگیرد دست تو دستی
نمی خواهم كسی یارت شود در راه این هستیمعرفتی فراتر از دانستن نام و نسب
موضوع معرفت امام عصر(علیه السلام) یکی از مباحثی است که قدمتی به اندازهی تاریخ اسلام دارد. روایت مشهور«من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتةً جاهلیةً» را شیعه و سنی در بسیاری از کتب حدیثی و غیر حدیثی خود نقل کرده اند و تمام فرق اسلامی آن را صحیح و معتبر می دانند.
معرفت امام زمان مراتبی دارد که ائمه (علیهم السلام) در روایات به آن پرداخته اند. مسلما منظور از این معرفت، صرفا معرفت شناسنامه ای نیست وگرنه آنها که در زمان حیات معصومان(علیهم السلام) می زیستند به طورمستقیم ایشان را می دیدند، به نام و ویژگی می شناختند و با حضرات (علیهم السلام) ارتباط داشتند اما حظّ و بهره ای از این معرفت خود نداشتند.
از امام صادق(علیه السلام) درباره معرفت امام روایت شده که فرمود: «هر یک از شما برای مسافرتی چند فرسخی به دنبال راهنما می گردد در حالی که شما به راه های آسمان ناآگاه تر از راه های زمین هستید. پس برای خود راهنمایی جستجو کنید (1). »
همچنین امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «فقط کسی خداوند را می شناسد و او را عبادت می کند که نسبت به او معرفت داشته و امامش از ما اهل بیت را بشناسد. و هر کس خدای عزّوجلّ را نشناخته و نسبت به امام خود [از میان] ما اهل بیت معرفت نیافته، معبودی غیر خدا را شناخته و عبادت کرده است و به خدا سوگند، این ضلالت است (2).»
مراتب و انواع معرفت
در کتاب ارزشمند مکیال المکارم با استفاده از روایات متعدد درباره مفهوم معرفت امام چنین آمده است:
«بدون تردید مقصود از شناختی که امامان ما (علیهم السلام) تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده اند، این است که ما آن حضرت را آن چنان که هست بشناسیم. به گونه ای که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه های ملحدان و مایة نجاتمان از اعمال گمراه کنندة مدعیان دروغین باشد و این چنین شناختی جز به دو امر حاصل نمی گردد: اول، شناختن امام(علیه السلام) به نام و نسب؛ و دوم، شناخت صفات و ویژگی های او که به دست آوردن این دو شناخت از اهمّ واجبات است (3) ».
امر دومی که در کلام فوق بدان اشاره شده در عصر ما از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و در واقع این نوع شناخت است که می تواند در زندگی فردی و اجتماعی منتظران منشأ اثر و تحول باشد. زیرا اگر کسی به حقیقت به صفات و ویژگی های امام عصر(علیه السلام) و نقش و جایگاه آن حضرت در عالم هستی و فقر و نیاز خود نسبت به او واقف شود، هرگز از نام و یاد حضرتش غافل نمی شود.
جدهام فاطمه نزد پیغمبر شفاعت فرمود
در کتاب انوار المشعشعین از قول یکی از خدام مسجد مقدس جمکران به نام آقا سید عبدالرحیم نقل شده است: در سال هزار و سیصد و بیست و دو بیماری وبا فراگیر شد و عدهی بسیاری بر اثر شیوع این بیماری تلف شدند. چند روزی از آن واقعه گذشت. روزی در مسجد (جمکران) با مرد غریبی برخورد کرده و از احوالش جویا شدم.
گفت اسمم مشهدی علی اکبر است و ساکن طهران هستم و به کسب و کار مشغولم. در جریان شیوع بیماری وبا بسیاری از افرادی که به آنها اجناس به نسیه فروخته بودم وفات نموده و از دنیا رفتند. در نتیجه داراییام ضایع گشته و ورشکست شدم.
اوصاف این مسجد را به کرّات شنیدهام. به همین جهت آمدهام اینجا بمانم به امید اینکه به اذن و امر حضرت حجت بن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حاجتم برآورده شود.
این دیدار گذشت و مشهدی علی اکبر تا سه ماه در مسجد اقامت کرد و اوقات را به عبادت گذراند و ریاضتهای بسیاری متحمل شد.
یک روز نزد من آمد و گفت: کارم مقداری اصلاح شده، ولی هنوز مشکلاتم کاملا حل نشده است. میخواهم به کربلا مشرف شوم و به سایر معصومین (علیهم السلام) متوسل شوم.
به همین جهت به پای پیاده به سمت کربلا حرکت کرد و بعد از شش ماه دوباره به مسجد مقدس جمکران مراجعت نمود. بعد از سلام و احوالپرسی گفت: در کربلا به من تفهیم شد که حاجتم در همین مسجد روا خواهد شد. لذا این بار نیز در مسجد مقیم میشوم تا به مقصودم برسم.
مدت دو. سه ماه دیگر در مسجد ماند و در این مدت نیز مشغول عبادت و تهجد و ریاضت شد. تا آنکه در روز پنجم یا ششم رمضان المبارک نزد من آمد تا وداع نموده و به طرف طهران حرکت کند.
او را به خانهی خود دعوت کردم تا شب در خانهی من بماند و صبحگاهان راهی وطن خود شود.
رو به من کرده و گفت: مطلوبم را گرفتم. پرسیدم چطور؟
گفت: کسی را از این امر آگاه نکردم، ولی از آنجا که تو خادم این درگاه هستی برایت نقل میکنم.
در این چند مدت که در مسجد مقیم بودم، با شخصی از اهل دِه جمکران قرار گذاشته بودم که هر روز یک نان جو برایم بیاورد و هر چند نان که آورد، یکجا پول بگیرد.
صلوات از ناحیه ما درخواست رحمت از خداوند است و با رحمت او امور دنیا و آخرت سامان می گیرد. بنابراین هرگاه بر امام زمانمان درود فرستیم، طلب رحمت برای حضرت است، در تمام اموری که در دنیا و آخرت متعلق به اوست. در کتاب مکیال المکارم آمده است : "چون ما نمىتوانیم حقوق آن حضرت را ادا نماییم و شکر وجود و فیوضاتش را آن طور که شایسته است، به جا آوریم بر ما واجب است آن مقدار از اداى حقوق آن حضرت را که از دستمان ساخته است، انجام دهیم. بهترین امور در زمان غیبت آن حضرت، انتظار فرج آن بزرگوار و دعا براى تعجیل فرج او و اهتمام به آنچه مایه خشنودى آن جناب و مقرب شدن در آستان اوست، مىباشد."
درود فرستادن بر آن حضرت
و آنچه بر فضیلت و تاکید آن دلالت دارد چند امر است از جمله:
1- اینکه درود و صلوات از اقسام دعا کردن است پس تمام آنچه در فضیلت دعا برای آن حضرت رسیده شامل آن نیز می شود، چون صلوات از ناحیه ما درخواست رحمت از خداوند است و با رحمت او امور دنیا و آخرت سامان می گیرد بنابراین هرگاه ما بر امام زمانمان درود فرستیم به اینکه بگوییم: اللهم صلی علی مولانا و سیدنا صاحب الزمان؛ یا با امثال این عبارت صلوات بفرستیم این کار طلب رحمت برای حضرت است در تمام اموری که در دنیا و آخرت متعلق به اوست.
پس در این خواسته ما از خداوند طلب کردن حفظ آن جناب و حفظ یاران و دوستانش از هرگونه گزند و درخواست هرگونه هم و غم از قلب مقدسش و دل دوستانش و تقاضای تعجیل فرج و ظهورش و موجبات خشنودیش از جهت پیروزی بر دشمنان دین و برپا سازی کارهای نیک و گسترش عدل در سراسر زمین و رستگاری پیروان و مۆمنان به واسطه آن حضرت به بهشت و ... از اقسام مختلف رحمت واسعه الهی که به اولیای خود اختصاص داده و شماره آنها را کسی جز خودش نمی داند در این صلوات ما نهفته است از خدای تعالی خواهانیم که ما را از یاران مولایمان صاحب الزمان قرار دهد و از دوستانش که در دنیا و آخرت عنایتش را به آنان اختصاص می دهد محسوب فرماید که او نزدیک و اجابت کننده دعاست.
2- تمام آنچه در فضیلت صلوات فرستادن بر خاندان پیامبر روایت شده و روایاتی که دلالت دارند بر اینکه درود فرستادن بر پیامبر اکرم جز با درود فرستادن بر ایشان تمام نیست که این روایات بسیار و در کتب اخبار ذکر گردیده است.
امام زمان (علیه السلام) از آن رو كه وارث همه پیامبران عظیم الشّأن و اولیاى گران قدر الهى است، مجموعه اى كامل از صفات كمال و جمال را دارا است. او تجلّى بخش اخلاق عظیم پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و خصوصیات شگفت امیرالمۆمنین (علیه السلام) و مكارم و فضایل والاى فاطمه زهرا (علیها السلام) و فرزندان معصوم او است.
ویژگیهای ظاهری
روایات فراوانی در توصیف جمال دل آرای آخرین حجت خدا، حضرت مهدی (علیه السلام) وارد شده است که در مجموع می توان آنها را به دو بخش تقسیم کرد:
دسته اول، روایاتی که به توصیف کلی سیرت و صورت آن حضرت بسنده کرده و از ایشان به عنوان شبیه ترین مردم به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یاد نموده اند که از آن جمله می توان به روایت زیر اشاره کرد:
**از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
مهدی از فرزندان من است. اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبیه ترین مردم به من است. (کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، باب 25، ص 534)
دسته دوم، روایاتی که خصال و سیمای امام مهدی (علیه السلام) را به تفصیل بیان کرده و ویژگی های آن حضرت را یک به یک برشمرده اند. یکی از روایاتی که در این زمینه وارد شده به شرح زیر است:
از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در توصیف آن حضرت روایت شده است که: مهدی طاوس اهل بهشت است. چهره او مانند ماه درخشنده است. بر [بدن] او جامه هایی از نور است.
ویژگیهای روحی
در مورد سجایا و مکارم اخلاقی امام مهدی (علیه السلام) نیز روایات متعددی از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده است که در اینجا به یکی از آنها اشاره می کنیم:
**حضرت رضا علیه السلام می فرماید: او با دو نشانه شناخته می شود: دانش [بی کران] و استجابت دعا و اینکه او از همه رویدادهایی که واقع می شوند، پیش از وقوعشان خبر می دهد. همه اینها به سبب پیمانی است که از سوی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) با او بسته شده و وی آن را به وسیله پدران خود از آن حضرت به ارث برده است.
حضرت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) همانند جدّ بزرگوارش ابتدا با الفت و مهربانی راه تبلیغ و دعوت را پیش می گیرد و با كفار اتمام حجت می كند و چنانچه نپذیرند و گردنكشی كنند با قاطعیت تمام با آنان برخورد می نماید.
در این مقاله رفتار اجتماعی امام مهدی علیه السلام و نحوه برخورد حضرت با كفار مورد بررسی قرار می گیرد:
رفتار اجتماعى امام مهدى (علیه السلام)
امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مانند سایر فرستادگان الهى و ائمه ى معصوم (علیهم السلام)همه ى ویژگى ها و خصوصیات عالى را دارا است، لكن از لحاظ رفتار اجتماعى، بعضى خصوصیات را دارد كه خداوند متعال به آن حضرت عطا كرده است:
1ـ امام مهدى (عج) هیچ حكومتى را حتّى از روى تقیّه، به رسمیت نشناخته و نمى شناسد. او مأمور به تقیّه از هیچ حاكم و سلطانى نیست و تحت سلطنت هیچ ستمگرى در نیامده و در نخواهد آمد.
امام صادق (علیه السلام)مى فرماید: «قائم (علیه السلام) قیام مى كند در حالى كه بیعت هیچ كس را بر گردن ندارد.». (بحارالأنوار، ج 51، ص 39)
2- آن حضرت، در قضاوت، از علم الهى استفاده كرده و نیازى به بیّنه و شاهد ندارد و همانند حضرت داوود و سلیمان قضاوت خواهد كرد.
امام باقر (علیه السلام) مى فرماید: «سپس امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه) به منادى امر خواهد كرد تا ندا دهد كه این مهدى است و همانند قضاوت داوود (علیه السلام) و سلیمان (علیه السلام) قضاوت مى كند و در این امر بیّنه اى نمى خواهد.». (مستدرك الوسائل، ج 17، ص 365)
3- هر چند برخى از پیامبران و امامان، تشكیل حكومت دادند، ولى حكومت آنان فراگیر نبود، بلكه محدود به مناطق خاص و قسمت هایى از سرزمین هاى عالم خاكى مى شد، امّا امام مهدى حكومتى فراگیر تشكیل مى دهد كه تمام كره ى خاكى را در بر مى گیرد.
پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) در این مورد مى فرماید: «... حكومت امام مهدى (علیه السلام) غرب و شرق را فرا مى گیرد.». (بحارالأنوار، ج 51، ص 71)
« المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه فی سبیل اللّه » (1).
تشبیه در هر زبانی از یک نوع قاعده منطقی عام پیروی می کند که تکیه بر استدلال و خِرد دارد، و تابع ذوقیّات محض و هنر مطلق نیست.
تشبیه نوعی تصرّف ذوقی است امّا با قانونمندی عقلی، نوعی کاربرد هنری است امّا با شیوه ای خِردپذیر.
اگر اشک را به شبنم، و گونه های طفلی یتیم را به گلبرگ تشبیه می کنند، اولی از جهت زلالیّت و طهارت و دیگری از باب لطافت و زیبایی است.
اگر دلاوران را به کوه، و فریاد بلندشان را به رعد همانند می کنند، اولی از نظر صلابت و پایمردی، و دیگری از حیث مهابت و خروشندگی است.
اینجا نیز اگر منتظران ظهور، به در خون طپیدگان راه خدا تشبیه شده اند، همه می پذیرند که باید نوعی یکسانی و همانندی بی نشان برقرار باشد. امّا از چه جهتی؟
آیا می توان پذیرفت که در این روایت نورانی، تنها وجه تشبیه بین منتظِر و سردار بخون طپیده راه خدا، در اجر و پاداش قیامت است؟
متأسّفانه مقدّمه بسیاری تحریفات در اسلام مقدّس، اکتفا به تحلیل های ساده اندیشانه عوام پرور و دریافت و القای مضامین خنثی و غیر مسئولیت آور از بخشی تعالیم حیاتی و انسانساز اسلام است.
امری که باعث شده است تا به عنوان مثال، یکی از ناب ترین تعالیم مبارزاتی اسلام یعنی «تقیّه» در چنبره سیاست دغل پیشه گان، تا حدّ گوشه نشینی و بی تفاوتی و تا مرز تسلیم و کرنشی ذلیلانه در برابر نیروی مسلّط باطل سقوط کند. و یا توکّل که یکی از عالی ترین جلوه های عرفان انسانهایی مۆمن و مدیر و سختکوش است، به یکی از ابزارهای خمودی و سستی تن پرورانِ مۆمن نما، تبدیل شود.
با توجّه به این مقدّمه، اگر در این حدیث حماسه ساز، تنها به اجر و ارزش منتظران اشاره شده و نسبت به فهم انتظار سخنی به میان نیامده باشد، در حقیقت راه تحریفی دیگر بر منحرفین گشوده گشته است.
وظایف ما دردوران غیبت حضرت ولیعصر(عج) بسیار است و چه خوب است که با آنها آشنا شده و در انجام وظایف خویش کوشا باشیم. از جمله این وظایف زیاد دعا کردن برای تعجیل در ظهور است. قید "زیاد" وقتی اهمیت می یابد که بدانیم قناعت کردن به اندک در این امر وظیفه را از ما منتفی نمی گرداند!
چرا باید دعا کرد؟!
اصل دعا کردن و فلسفه آن موضوع بسیار مهم و گسترده ای است که از مسئولیت های الهی بندگان شمرده شده است خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: " قُلْ مَا یَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاۆُكُمْ اگر دعای شما نباشد خداوند هیچ اعتنایی به شما نمی کند." (فرقان/ 77)
از این رو اصل دعا کردن جلب اعتنا و رضایت الهی را بدنبال خواهد شد و این موضوع غیر از خود اصل استجابت دعاست! براین اساس باید دانست که ما امر به دعا کردن شده ایم و این امر الهی در همه ی مسائل و موضوعات به خصوص امر ظهور است: " اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ مرا بخوانید شما را اجابت می کنم." (غافر/60)
دعا برای ظهور حضرت امام زمان (عج)
به راستی حال که امر به دعا کردن در امور مختلف خویش شده ایم چه موضوعی با اهمیت تر از مسئله "امام" است که بایستی در تعجیل ظهور و فرج امر ایشان دعا کرد. ماباید احساس نیاز خود به وجود امام رابا دعا و باتمام خضوع در پیشگاه الهی ابراز کنیم تا مشمول استجابت گردیم و از وجود امام بهره مند شویم. شخصی از حضرت زهرا(سلام الله علیها) سۆال کرد: سرورم چرا حضرت علی (علیه السلام) حق خود را نگرفتند؟ حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: مثل امام مثل کعبه است که باید مردم به سراغ او بروند نه آنکه امام به سراغ مردم برود! از این بیان نورانی حضرت زهرا (سلام الله علیها) کاملا معلوم می شود که اظهار شیفتگی و احساس نیاز به امام بایستی خود را در عملکرد و سیمای یک منتظر واقعی حضرت نشان دهد و چه وسیله ای بهتر از دعا در این امر که الدعاء سلاح المۆمن، دعا سلاح مۆمن است.
بی تردید دعا کردن برای آن بزرگوار، نصرت و یاری اوست، چون یکی از انواع نصرت، یاری کردن به زبان است، و دعا برای آن حضرت یکی از اقسام یاری کردن به زبان است. قرآن مجید می فرماید: و اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها او ردوها ... (1)
و هر گاه محبت و ستایش شدید، به بهتر یا نظیر آن جواب دهید... در تفسیر علی بن ابراهیم قمی ذیل آیه شریفه می گوید: منظور از آن سلام و کارهای نیک دیگر است . (2)
پر واضح است که دعا از بهترین انواع نیکی است، پس اگر مومن برای مولای خود خالصانه دعا کند، مولایش نیز برای او دعا می کند، و دعای آن بزرگوار کلید همه خیرات و برکات و فلاح و رستگاری است. شاهد و موید این مدعا روایت ذیل است:
جمعی از اهالی اصفهان از جمله ابوالعباس احمد بن النصر و ابوجعفر محمد بن علویه نقل کردند که: شخصی به نام عبدالرحمن در اصفهان ساکن بود که شیعه بود. از او پرسیدند: چرا به امامت حضرت امام علی النقی علیه السلام معتقد شدی؟ گفت: چیزی دیدم که سبب اعتقاد محکم من شد.
من مردی فقیر بودم و زبان و جرات داشتم. در یکی از سال ها اهل اصفهان مرا از شهر بیرون کردند، من با جمعی دیگر برای شکایت به دربار متوکل رفتیم. در حالی که در دربار او بودیم، دستوری از او صادر شد که علی بن محمد بن الرضا علیه السلام را حاضر کنند.
به یکی از حاضران گفتم: این مرد کیست که دستور احضارش داده شده؟ گفت: او مردی علوی است که رافضیان معتقد به امامتش هستند. سپس گفت: چنین می دانم که متوکل او را برای کشتن حاضر می کند. گفتم: از اینجا نمی روم تا این مرد را ببینم که چگونه شخصی است (3).
فطرت بخش مهم و اساسی وجود همه ی انسان هاست. چه نسبت به آن آگاه باشند و چه از آن غفلت یابند! ندای فطرت درونی همه ی آدم ها می تواند یک کلید طلایی برای نیاز انسان به مصلح جهانی و امام و راهنما را در دستان او قرار دهد! چگونگی دلالت فطرت بر وجود امام و مصلح جهانی موضوعی است که با درک و فهم آن می توان قدم های بلندی را در جهت امام شناسی برداشت!
گرایش به مصلح جهانی فطری است!
انسان به حکم عقل و به مقتضای ضمیر باطنی خود یعنی جان فطرت درونی خویش همواره در جستجوی امنیت و عدالت است. این مطلب به راحتی قابل اثبات است! زیرا بر اساس علوم زیستی نیروی حیات در همه ی موجودات وجود دارد. این نیرو همواره موجودات را بر آن می دارد تا حیات خویش را ادامه دهند و از این رو همه ی موجودات به طور زیستی با موانع حیات خود به مقابله بر می خیزند!
امنیت و عدالت سبط حیات بشری!
بشریت به حکم عقل و فطرت مییابد که بی عدالتی و عدم وجود امنیت کافی و لازم در همه ی زمینه ها از بزرگ ترین موانع حیات و تکامل اوست از این رو به مقتضای ادراک خویش به دنبال برقراری امنیت و عدالت برای حیات خویش است!
آخرالزمان و عدالت خواهی!
از جمله ویژگی های اساسی که در آخرالزمان رخ می دهد و روایات بسیاری آن را تأیید می کند آن است که بشریت به جایی می رسد که می بیند همه ی تئوری پردازی هایش برای استقرار امنیت و عدالت برای ارتقای حیات دچار خدشه شده و با شکست مواجه می گردد!
بن بست نظریه های بشری در زمینه عدالت و امنیت و حیات برتر برای بشریت به معنای آن است که انسان ها بر اساس همان ندای فطری خویش و نیازمندی به عدالت و امنیت، به دنبال مصلحی جهانی و عدالت گستری حقیقی می گردند. بنابراین اگر بگوییم گرایش ذاتی انسان به امنیت و عدالت او را به دنبال پیشوایی عادل و مصلحی جهانی می کشاند، سخن حقّی بر زبان رانده ایم!
شیخ طوسی در کتاب غیبت خود مینویسد ابو غالب زراری گفت در یکی از سفرهایم در اول جوانی وارد کوفه شدم یکی از دوستانم (که راوی اسم او را فراموش کرده) با من بود در زمان پنهان شدن شیخ ابوالقاسم حسین بن روح که نمایندگی خود به شلمغانی داده بود. هنوز شلمغانی منحرف نگشته و آثار کفر و الحادش آشکار نشده بود(1) مردم پیش او میرفتند زیرا دوست حسین بن روح بود و در مورد احتیاجات مردم وساطت مینمود.
دوست من گفت مایلی برویم پیش ابو جعفر با او ملاقاتی بکنیم؟ زیرا امروز مردم به او مراجعه میکنند و از طرف حسین بن روح تعیین گردیده. من میخواهم در خواستی بنویسم و از ناحیه امام علیهالسلام تقاضای دعائی نمایم. درخواست او را پذیرفتم پیش ابو جعفر رفتیم.
عدهای در آنجا حضور داشتند. سلام کردیم رو به دوست من کرده و گفت این جوان کیست با تو؟ جواب داد مردی از فامیل زرارة بن اعین است. سپس به من رو کرد و پرسید از کدام دسته زرارهها هستی؟ گفتم آقا من از بازماندگان بکیر بن اعین برادر زراره هستم. گفت این خانواده بسیار محترم و باارزش هستند و مقامی در میان شیعه دارند.
دوست من گفت آقا میخواهم بنویسی مولا دعائی برایم بفرمایند. من که این سخن را شنیدم تصمیم گرفتم همین تقاضا را بنمایم و در نظر گرفتم به هیچ کس جریان را نگویم.
همسرم پیوسته با من از در مخالفت در میآمد و همیشه با هم اختلاف داشتیم. ولی با تمام این بد رفتاری هایش او را خیلی دوست میداشتم.
با خود گفتم تقاضای دعا میکنم در مورد گرفتاری شدیدی که دارم ولی توضیح نمیدهم. گفتم آقا من هم تقاضائی دارم پرسید چه گرفتاری گفتم دعائی میخواهم در مورد آسوده شدن از گرفتاری شدیدی که مبتلا هستم. نامهای برداشت و حاجت دوستم را نوشت و اضافه کرد شخصی که از فامیل زراره است نیز تقاضای دعا دارد در مورد کاری که بسیار برایش مشکل شده نامه را پیچید و ما از جا حرکت کرده رفتیم.
همانطور که اعتقاد به توحیدو نبوت و معاد، بدون ایمان به ولایت امیرالمومنین علیه السلام و برائت از غاصبین حق خلافت ارزشی ندارد، و به همانگونه که نماز و حج و دیگر عبادات، بدون ولایت اهل بیت علیهم السلام پشیزی نمی ارزد، همه این اعتقادات و عبادات اگر انجام شود و انسان به ولایت اهل بیت نیز ایمان داشته باشد ولی امام زمان خویش را نشناسد، از هیچ یک از معتقدات خود، حتی از ولایت ائمه قبل نیز بهره مند نخواهد گردید.
بهترین سند بر ادعای فوق، روایت مشهوری است که اهل سنت و شیعه آن را نقل نموده و بر آن اعتماد کرده اند و ان اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه. [1] .کسی که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.
منظور از جاهلیت در این روایت، ایام کفر و ضلالت قبل از اسلام است. بنابر این معنای حدیث چنین خواهد شد: اگر مسلمانی - یعنی کسی که توحید و نبوت و قرآن و قیامت و دیگر مبانی دین را پذیرفته و به واجبات دین اهتمام نموده است - بمیرد و امام معصوم زمان خویش را نشناخته باشد، او نامسلمان مرده، دین او همان کفر و ضلالت کفار و مشرکین قبل از اسلام تلقی خواهد شد و از اسلام، توحید، نبوت، تقوی و عبادت خود نفعی نخواهد برد.
لفظ جاهلیت، در این نقل از حدیث، توصیف روشن تری یافته است. راوی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: من مات و لا یعرف امامه مات میته جاهلیه؟ کسی که بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟
فرمودند: آری، عرض کردم: این جاهلیت به معنی جاهلیت ایام نادانی قبل اسلام است، یا منظور جاهلیت عدم آشنایی با امام می باشد؟ یعنی آیا جاهلیت چنین کسی در همه زمینه ها و مطلق بوده و یا در محدوده خاص امامت بوده، به دیگر محدوده های دین لطمه نمی زند؟ امام فرمودند: جاهلیه کفر و نفاق و ضلال [2] جاهلیت او از سنخ جاهلیت کفار، منافقین و گمراهان است. یعنی جاهلیت مطلق بوده، گمراهی از امامت مساوی با گمراهی در تمامی مبانی دین خواهد بود. [3]
پس علاوه بر معرفت اصل ولایت و شناخت حق اهل بیت علیهم السلام، ما موظف به معرفت و اطاعت و تسلیم در برابر امام زمانمان علیه السلام نیز هستیم و معرفت ولایت، ما را بی نیاز از معرفت آن حضرت نخواهد کرد.
تعداد صفحات : 8